توضیحات
کتابی که پیشرو دارید جلد اول از مجموعه پنج جلدی موضوعات مربوط به فیزیک کارگاهیست که خود مشتمل بر یک کتاب و چهار مقاله میباشد. هنر کوکضربه نوشته آقای روگر سیمینوف همراه با ضمائم مربوطه بطور کامل در بخش اول این جلد ارایه شده است. موضوع کوکضربه از سنتیترین و سهلالوصولترین روشهای مانده از دورههای مختلف سازسازی جهت تنظیم بدنه ساز برای بهترین صدادهی است. همانطور که ایشان در متن کتاب بیان میدارند: سازندگان بزرگ ارزش کوک هر بخش را میدانسته و مقدار سهم هر یک را در صدای نهایی ساز درک میکردهاند. در جایی دیگر میگویند که: کوکضربه جادویی نیست که فقط اشخاص با مهارتهای باور نکردنی توان انجام آن را داشته باشند. کوکضربه هنر نسبتا سادهای است که خیلی پیچیدهتر از کوک سیمهای ماندولین یا گیتار نیست. کوکضربه روشی بسیار ساده و مرسوم در بین سازندگان سازهای مختلف است که با استفاده از ضربهزدن به بخشهای مختلف ساز و شنیدن صدای حاصل، میتوانند با تراش و تنظیم سختی هر بخش، بدنه ساز را برای بهترین صدادهی آماده سازند.
بعد از کتاب آقای سیمینوف، دو مقاله از خانم هاچینز آورده شده. در روشهای مرسوم جهت آماده سازی و تنظیمات نهایی بدنه ساز، روش دیگری وجود دارد که با استفاده از الگوهای کلادنی به تنظیمات نهایی بدنه ساز میپردازند. ما بحث مفصلی را در این رابطه در جلدهای بعد خواهیم داشت ولی اهمیت و ارایه مقالات خانم هاچینز بدلیل ابتکارات و تلاشهای ایشان در معرفی این روش به سازندگان سازهای موسیقایی است. هر چند این روش، روشی سنتی و مرسوم بین سازندگان بوده است اما تلاشهای ایشان موجب بسط فراوان و فراگیر شدن این روش در بین سازندگان سازهای موسیقایی شده است. این دو مقاله، از مهمترین نوشتههای خانم هاچینز هستند که به فاصله بیست سال از یکدیگر تهیه و چاپ شده است. به بیانی در مقاله اول ایشان با طرح فرضیهای مشخص در کنار اساتیدی همچون ساکونی و ساندرز مطالعاتی را آغاز میکند که در طی بیست سال و با ساخت و آزمایش صدها ویلن و آلتو نهایتا به تئوری نسبتا کاملی از چگونگی تنظیم بدنهی ساز با استفاده از متد چلادنی دست مییابد و ماحصل تحقیقی چنین وسیع را در مقاله دوم ارایه میدهد.
یکی دیگر از موضوعات بسیار مهم و مورد غفلت قرار گرفته توجه به سطح یا پوسته سازهای موسیقایی است. با توجه به روشهای ارایه شده تا کنون ما ضخامت و سختی چوب در بخشهای مختلف را با استفاده از متد کوکضربه و یا الگوهای چلادنی مورد بررسی و کنترل قرار دادهایم ولی این تمام کاری که میتوان در این راستا انجام داد نیست. سطح و پوسته سازهای موسیقایی نقش بسیار برجستهای در راستای تنظیم و آماده سازی بدنه ساز برای رسیدن به بهترین صدادهی خواهند داشت. به همین دلیل مقالات سوم و چهارم که توسط آقای زوگر در همین راستا تهیه شده، ارایه گردیده است که امیدواریم مفید قرار گیرند.
در پایان آرزومندم با ارایه اولین جلد از مجموعه مطالب مربوط به فیزیک کارگاهی آغاز خوبی را در جهت شناخت و ساخت و ارتقای سازهای بومیمان برداشته باشیم و با بهرهگیری از توانمندیهای کارگاهی سازندگان بزرگ و تلاش برای فهم هر چه عمیقتر آنچه در کارگاههای ساخت سازهای بومی خود انجام گرفته بتوانیم سازسازی را به عنوان هنری جدی و دقیق مورد توجه بیشتر قرار دهیم.